به گزارش مشرق، محمد ایمانی تحلیل گر مسائل سیاسی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
ایران و عربستان بارها با وساطت عراق و عمان و قطر و روسیه و چین، مذاکراتی را برای احیای روابط انجام دادند و سرانجام دیروز در پکن به توافق رسیدند.
توافق دو کشور همسایه، بدون نقش آفرینی آمریکا انجام شد. روند حذف آمریکا از بسیاری از معادلات جهانی، مدتهاست که آغاز شده و حتی به متحدان نزدیک واشنگتن هم سرایت کرده است.
عربستان اگرچه در دو دهه اخیر، رفتار خصومت آمیزی نسبت به کشورهای منطقه از جمله ایران داشته، اما دشمن شماره یک نیست و نمی تواند باشد. دشمن شماره یک، آمریکا و اسرائیل هستند.
نکته مهم درباره قطع روابط و احیای آن این است که طرف قطع کننده روابط در سال ۱۳۹۴، دولت سعودی بود نه ایران، و درخواست احیای روابط هم از سوی همان دولت مطرح شد.
سعودی ها اگرچه حمله به سفارت شان را بهانه قرار دادند، اما بارها به واسطه حمایت از گروهک های تروریست و برانداز، به شهادت رساندن حجاج ایرانی در سال های ۱۳۶۶ و ۱۳۹۴، و حمایت از رژیم صدام، مرتکب رفتار های خصمانه و خلاف آداب همزیستی مسالمت آمیز شده بودند.
رژیم سعودی به عنوان تامین کننده هزینه جنگ افروزی های مستقیم و نیابتی آمریکا در منطقه رفتار کرد، بازیچه صهیونیسم در نقشه "خاورمیانه جدید؛ شد و سرانجام وسوسه شد با اشغال یمن، در منطقه قدرت نمایی کند.
اما خروجی این روند، همان شد که دولتمردان آمریکایی، تلقی "گاو شیرده" از رژیم سعودی داشته باشند و با وجود چاپیدن های متعدد چند صد میلیارد دلاری، نتوانند حداقل امنیت را برای حاکمان ریاض در مقابل قدرت نمایی جبهه مقاومت تامین کنند.
نزدیکی عربستان به رژیم صهیونیستی و آمریکا نه تنها نتوانست سیادتی برای ریاض در منطقه دست و پا کند، بلکه این رژیم را در معادلات عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن، در طرف بازندگان قرار داد و نفوذ سنتی ریاض را کمرنگ کرد.
در این میان، اولویت راهبردی جمهوری اسلامی در منطقه، صلح و ثبات و حفظ تمامیت ارضی کشور ها و نفی دخالت بیگانگان است. ایران حتی در حوزه تعامل با آمریکا نیز اصالتا معتقد به افزایش تنش نبوده و کاهش تنش ها و هزینه ها را ترجیح می داده است.
اما در عین حال، هر جا که طرف آمریکایی عهد شکنی و تعدی کرده، ما نیز وارد فاز تقابل متقارن و نا متقارن شده ایم. توافق الجزایر، توافق موردی در دولت هاشمی برای آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان و کاهش متقابل تحریم ها، و توافق برجام، چند نمونه از این تعاملات است.
دشمنان درجه اول ملت ایران، آمریکا و اسرائیل هستند و روشن است که عربستان چنین وزنی ندارد. از سوی دیگر، محور مقاومت به راهبری ایران، طرف پیروز بسیاری از بحران ها و جنگ های منطقه ای- از افغانستان تا عراق و سوریه و لبنان و یمن- بوده و دست برتر را در منطقه دارد.
دولت سعودی در یمن، شکست بزرگی را متحمل شد و درس بزرگی را فرا گرفت و آن این که در روزهای گرفتار شدن، آمریکا و اسرائیل نه می توانند و نه می خواهند به کمک این رژیم بشتابند.
سعودی ها دورشان را در منطقه زدند، شیطنت های شان را به اوج رساندند، اما سرانجام، ایران و متحدانش بودند که از معرکه ها قدرتمند تر بیرون آمدند، در عراق و لبنان و سوریه با وجود انبوه فتنه انگیزی ها، ثبات و آرامش نسبی حاکم شد و متحدان ایران تقویت شدند؛ مقاومت یمن هم که درسی فراموش نشدنی دادشد.
عربستان در مواجهه با واقعیت های میدان، درخواست احیای روابط با ایران و کاهش تنش ها را مطرح کرده و طبیعتا باید به توافق مجال داد تا در بوته امتحان درآید.
برجام با آن عقبه جهانی و "شورای امنیت" اش، جمهوری اسلامی را از پیشبرد دیپلماسی منطقه ای اش باز نداشت و نسبت به جنگ موازی غرب (جنگ نیابتی در مرز های ایران) غافل یا منفعل نکرد، توافق با دولت سعودی که جای خود دارد.
فرمول حکیمانه، همان است که امیر مومنان علیهالسلام در عهدنامه مالک تبیین فرمود: «ولا تدفعنّ صلحا دعاک الیه عدوّک للَّه فیه رضا، فإنّ فی الصّلح دعهًْ لجنودک، و راحة من همومک، و أمنا لبلادک.
صلحی را که رضای خدا در آن باشد و دشمن پیشنهاد کند، رد مکن، زیرا که صلح، سبب آرامش سپاهیان تو، و مایه آسودن از ناراحتیها، و امنیت برای شهرها است».
حضرت در عین حال بلافاصله فرمود: «ولکن الحذر کلّ الحذر من عدوّک بعد صلحه، فإنّ العدوّ ربّما قارب لیتغفّل فخذ بالحزم و اتّهم فی ذلک حسن الظّنّ. ولی پس از صلح، سخت از دشمن برحذر باش؛ چه بسا نزدیکی ورزد تا غافلگیر کند. بنابراین، احتیاط و دوراندیشی پیشه کن و در این باره، حسن ظن را متهم کن».
یک نکته مهم را هم از قلم نیندازیم: هر وقت آمریکا و اسرائیل در منطقه ضربه می خوردند یا از تحولات جا می مانند، محافل غربگرا بلافاصله آفتابی می شوند تا ضمن تحریف صورت مسئله، رویداد جدید را به بهانه ای برای مجادله در داخل تبدیل کنند و بار ناکامی را از روی دوش کدخدا آمریکا بردارند!
بارها این مدل رفتاری را در پسا برجام، گسترش راهبردی روابط با چین و روسیه، جنگ اوکراین و همچنین فرار آمریکا از افغانستان تجربه کرده ایم.
آنها همین روزها که صهیونیست ها از احتمال کاهش تنش میان ایران و عربستان و تمرکز بیشتر جمهوری اسلامی روی مسائل مهم تر منطقه نگرانند و علنا جیغ می کشند، ماموریت مشابهی را در تردید افکنی و مجادله افروزی در داخل به اجرا گذاشته اند.
نگرانی غربگرایان این است که گزاره راهبردی آنها مبنی بر این که "آمریکا کدخداست" و تمام تقدیر ها صرفا از مجرای اراده او جاری می شود (!) پشت سر هم به واسطه اقدامات و ابتکارات دولت زیر سوال می رود و معلوم می شود که دیپلماسی منحصر به تعامل با چشم آبی ها یا اذن آنها و بازی در سایه برجام و FATF نیست.